كيان

كيان جان تا این لحظه 8 سال و 8 ماه و 17 روز سن دارد

يه شب پر استرس

سلام جيگر ماماني امروز ٥ مرداده و دو روز پيش شما منو بابايي رو خيلي ترسوندي روز ٣ مرداد از صبح كه پا شدم تكوناي نازت كم شده بودن و من هرچي شيريني خوردم بيشتر نشد اون روز يكم خونه رو هم تميز ميكردم خسته شده بودم ديگه ساعت ٦و نيم بعد از ظهر به دكتر زنگ زدم گفت اگر بعد از خوردن يه چيز شيرين تكون نخورد حتما برو بيمارستان منم يه چايي با گز خوردم ولي اثري از تكوناي شما نبود تا اينكه ساعت هفت رفتيم بيمارستان و اونجا گفتن يه كمپوت بخور و بيا تا نوار قلب بگيريم ، خلاصه بعد خوردن كمپوت رفتم واسه نوار قلب داخل زايشگاه ،واي من خيلي ترسيده بودم و نگران بودم تا اينكه صداي قلب نازتو شنيدم و كلي خوشحال شدم خلاصه نيم ساعتي طول كشيد تا تموم شد بعد خانوم دكتر گفتن همه بچه ها تا چشمشون به دستگاه ميوفته تكون ميخورن و خوب ميشن ،اونجا چنتا دستگاه به شكمم وصل كردن ويه دكمه دادن دستم كه تكوناتو علامت بزنم كه خدا رو شكر همه چي خوب بود ،خلاصه كه همه ما رو ترسوندي عزيزم و از اون روز يه ترسي تو دلم افتاده كلا از بيمارستان ميترسم،خدا خودش كمك كنه كه به سلامتي بياي تو بغلمون فرشته آسموني من ،

تا زميني شدن فرشته كوچولومون چند هفته ديگه وقت هست.


تاریخ : 06 مرداد 1394 - 00:52 | توسط : monir | بازدید : 1516 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

  • منیر جون خدا رو شکر که بخیر گذشته خوشحالم که هر دو سالمید سایت بیا به ما سر بزن منتظرت هستیم.

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی