كيان

كيان جان تا این لحظه 8 سال و 8 ماه و 14 روز سن دارد

تعين جنسيت

سلام عشق ماماني الهي كه فدات بشم منو بابايي ١٩ اسفند براي مراقبت رفتيم پيش دكتر و براي هفته بعدش يعني ٢٦ اسفند نوبت سونوگرافي گذاشت ، من و بابايي بي صبرانه منتظر بوديم كه اين روز برسه از طرفي هم چون قبل عيد هست هيچ سونوگرافي بهمون نوبت نميداد ديگه بابايي از بس زنگ زده بود به اين ور و اون ور بالاخره نوبت سه شنبه صبح ساعت ٨ رو دادن من و بابايي از ساعت شيش صبح بيدار بوديم و منتظر بوديم ساعت بگذره كه ساعت هفت راه افتاديم و عمه هاجر جونتم باهامون اومد ، خلاصه نوبت گرفتيم و چون خيلي شلوغ بود هيچكسو راه نميدادن من از  خانم دكتر خواهش كردم كه اجازه بدن بابايي بياد داخل كه بعد كلي خواهش اجازه دادن ، 

هر لحظه منتظر بوديم ببينيم چي ميگه كه يه دفه گفت پسره منو بابايي خيلي خوشحال شديم كه ني نيمون سالمه و يه گل پسره  ، همون موقع از ديدن دست و پاهاي كوچولوت كلي ذوق كردم و خدا رو شكر كردم كه سالمي ، خانوم دكتر انگشتاي كوچولوتو برام شمرد و كف پاهاتو نشونم داد همون موقع اينقدر دستاتو تكون ميدادي كه بابايي ميگفت چقدر شيطونه ، خلاصه وقتي اومديم بيرون عمه جون هاجرم خيلي خوشحال شد و زنگ زد به بابا بزرگت و مامان بزرگت خبر داد اونام از سالم بودنت خوشحال شدن ، ماماني خودمم كه ميگفت چه دختر چه پسر من قربونش ميرم ،

روز تعين جنسيت همون روز چهارشنبه سوري بود و ما آخر شب جلوي خونه آتيش روشن كرديم و تموم بدي هايي كه تو اين سال داشتيمو ريختيم و سوزونديم ايشالا سال جديد سال پر خير و بركتي باشه و مملو از شادي كه بزرگترينم تويي عشق ماماني.


تاریخ : 27 اسفند 1393 - 19:01 | توسط : monir | بازدید : 521 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی